سلام ای تنها بهانه برای زیستن
بیا و لحظه ای روی ما به دیدگانت منور کن که زندگی بی تو سخت دلگیر است اینجا همه چیز بوی غربت میدهد وآدمیان با یکدگر بیگانه اند؛ اینان هیچ نفهمند زِ احساس آدمی؛ همگی مدعی به انسانیتند لیک کدامین را بینی عواطف انسانی را به قدر ذره ای ناچیز مدرک باشد؟ ریا و دورنگی از برای اینان زِ همه صداقت ها زیبا تر جلوه نماید؛ هر آنچه از دروغ را در قیاس با هزاران پاکی و یکرنگی باور دارند؛ مقبول نباشند تمام آفرینش پر زِ راستی را در قیاس با دروغهای بی ارزشی از شیطان، که با ذره ای از این راستی ها برابری ندارد. گویند ماندنیند و دنیا از آن آنان باشد، گو اینکه اینان فریب دروغ های شیطان را خورده و به اشتباه باور پذیرفته اند برای ماندن آمده اند، غافل از اینکه همه رفتنیند و حتی ابلیس بر این حقیقت گواه و آگاه است.
خسته نیستند و احساس پوچی اینان را فرا نمیگیرد زین همه دریدگی و لا ابالی نسبت به آخرت خود؟ گویا در خواب غفلت و شگفتی زِ درک دنیا به سر برند. زندگیهاشان سراسر زرق و برق دنیوی و حرفاهاشان پر ز دورنگی ونفاق. زِ کنارشان چون بگذری بوی تعفن کینه و نفرت، عطر دلشان را مشمئز کرده است.
ساعت 17:13-چند روز مونده به نیمه شعبان